ترجمه مقاله

علیق

لغت‌نامه دهخدا

علیق . [ ع َ ] (ع اِ) علف ستور و جو و اسپست . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). و در تداول فارسی زبانان امروزی بیشتر بر علوفه ٔ اسبان اطلاق میشود. || بر سبیل مثال شراب را نیز علیق نامند. (از لسان العرب از ازهری ). || پوست سپیدی که برآن چیزی نویسند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || پوزه بند ستور. || (ص ) آویزان . || ضعیف . || نرم . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله