ترجمه مقاله

عمادالدین ابهری

لغت‌نامه دهخدا

عمادالدین ابهری . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ هََ ] (اِخ ) عبدالعزیز، ملقب به عمادالدین . دردو مورد از تاریخ حبیب السیر نام او آمده است ، یکی جزء سادات و مشایخ معاصر شاهرخ بن امیر تیمور گورکانی ،که در آنجا گوید وی سرآمد علمای روزگار بود و در اواخر عمر به عزم گذراندن حج اسلام از خراسان روانه ٔ مکه و مدینه شد و در مراجعت در ولایت شام در قریه ٔ «علا»در روز هجدهم رجب سال 843 هَ . ق . درگذشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 15). در جای دیگر در ذیل سادات وبزرگان معاصر سلطان حسین میرزا بایقرا نام او را آورده و گوید: خواجه عمادالدین عبدالعزیز، مشهور به مولانازاده ٔ ابهری ، عالمی متبحر و در علم حدیث و فقه حنفی و شافعی مهارت داشت و در زمان خاقان منصور (سلطان حسین میرزا بایقرا) به نام امیر نظام الدین علیشیر «مشکوة» را شرح نوشت . اما پیش از آنکه آن کتاب شهرت یابد، آن دولت منقرض گشت و عمادالدین سالها در مدرسه ٔ خاقان سعید شاهرخ میرزا و مدرسه ٔ سلطانی و خانقاه اخلاصیه به درس اشتغال داشت . و در همان سال که امیر مرتاض از هرات به جانب قندهار رفت ، مولانازاده نیز راه هندپیش گرفت و دیگر از وی خبر نیامد و در ولایت سند درگذشت . (از حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ص 349 و 382).
ترجمه مقاله