ترجمه مقاله

عمرو

لغت‌نامه دهخدا

عمرو. [ ع َم ْرْ ] (اِخ ) ابن عبدِوَدّ عامری . از بنی لؤی ، از قریش . از سوارکاران و شجاعان مشهور قریش بود که تا هنگام مرگ اسلام نیاورد. و بسال 5 هَ .ق . در غزوه ٔ خندق به دست علی (ع ) به قتل رسید. هیچیک ازسوارکاران عهد جاهلیت شهرت عمروبن عبدود را نداشته اند. (از الاعلام زرکلی از شرح نهج البلاغه ٔ ابن ابی الحدید ج 3 ص 280). نام عمرو در ادبیات فارسی نیز بسیار به کار رفته است و غالباً با نام عنتر همراه میباشد که اشاره است به عنترةبن عمرو عبسی یکی دیگر از شجاعان و سوارکاران مشهور عرب در عهد جاهلیت :
گر او رفتی بجای حیدر گرد
به رزم شاه گردان عمرو عنتر
نش آهن درع بایستی نه دلدل
نه سرپایانش بایستی نه مغفر.

دقیقی .


علی آنکه چون مور شد عمرو عنتر
ز بیم قوی نیزه ٔ مارسارش .

ناصرخسرو.


گاهی هزبروار برون آید
با خشم عمرو و با شغب عنتر.

ناصرخسرو.


بی نظیر و بدل آن بود که گشتند بقهر
عمرو و عنتر بسر تیغش خاسی و حسیر.

ناصرخسرو.


تا ذوالفقار جود وی آهخته شد به دهر
شد خون عمرو عنتر بخل از جهان هدر.

سوزنی .


ترجمه مقاله