ترجمه مقاله

عمل ساختن

لغت‌نامه دهخدا

عمل ساختن . [ ع َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) بوجود آوردن . ایجاد کردن :
صورت ما را که عمل ساختند
قسمت روزی به ازل ساختند.

نظامی .


ترجمه مقاله