ترجمه مقاله

عموم

لغت‌نامه دهخدا

عموم . [ ع ُ ] (ع مص ) فراگرفتن همه را. (از منتهی الارب ). همه ٔ افراد را شامل بودن . همگی را شامل شدن ، و عام شدن : عم ّ المطر الارض ؛ باران همه ٔ زمین را فراگرفت . (از اقرب الموارد).
- عموم و خصوص مطلق ؛ (اصطلاح منطق ) عبارت از آن است که دو کلی چنان باشند که مفهوم اولی برهمه ٔ افراد دومی صدق کند، ولی مفهوم دومی فقط شامل بعض افراد اولی باشد، مانند: «حیوان » و «انسان » که هر انسانی حیوان است ، اما هر حیوانی انسان نیست . (از فرهنگ فارسی معین ).
- عموم و خصوص مِن ْ وجه ؛ (اصطلاح منطق ) آن است که مفهوم دو کلی چنان باشد که یک مورد اجتماع و دو مورد افتراق داشته باشند، مانند «حیوان » و «ابیض ». (از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله