ترجمه مقاله

عمیرة

لغت‌نامه دهخدا

عمیرة. [ ع َ رَ ] (ع اِ) بطن . و گویند حی بزرگ است . ج ، عمائر. (از اقرب الموارد). || (اِخ ) پدر قبیله ای است . (منتهی الارب ). نام پدر قبیله ای است از تازیان . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله