عنان ستدن
لغتنامه دهخدا
عنان ستدن . [ ع ِ س ِ ت َ دَ ] (مص مرکب ) اختیار ربودن . بازگرفتن اختیار. زمام اختیار به دست خود آوردن :
زآن پیش کاجل فرارسد تنگ
و ایام عنان ستاند از چنگ .
افلاس عنان از کف تقوی بستاند.
زآن پیش کاجل فرارسد تنگ
و ایام عنان ستاند از چنگ .
نظامی .
افلاس عنان از کف تقوی بستاند.
سعدی .