ترجمه مقاله

عنبیة

لغت‌نامه دهخدا

عنبیة. [ ع ِ ن َ بی ی َ ] (ع اِ) نام طبقه ٔ سوم از هفت طبقه ٔ چشم است . رنگ آن مختلف می باشد، و در بعضی اشخاص سیاه و در بعضی اشهل و در بعضی ازرق بود. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). قسمت قدامی پرده ٔ عضلانی عروقی است که عموداً در عقب قرنیه و در جلو عدسی قرار دارد. و در وسط آن سوراخی است بنام مردمک چشم . عنبیه دارای دو سطح قدامی و خلفی و دو محیط بزرگ و کوچک است . سطح قدامیش کمی محدب است و حد خلفی اطاق قدامی چشم را می سازد و رنگش بر حسب اشخاص ونژادهای مختلف متفاوت و معمولاً سیاه یا قهوه یی یا خاکستری و یا آبی است . و نیز بواسطه ٔ وجود عروقی که در روی آن قرار دارند دارای برآمدگیهایی است که محاذی شعاعهای دایره ای قرار گرفته اند که بین دو محیط کوچک و بزرگ آن کشیده شده اند. سطح خلفی عنبیه کمی مقعر وسیاه رنگ است و قسمت مرکزی آن با عدسی و قسمت محیطیش با زواید مژگانی مجاور است . محیط بزرگ عنبیه مجاور با قسمت قدامی تنه ٔ مژگانی است و با محیط قرنیه شیارمدوری را میسازد که به نام زاویه ٔ عنبی قرنیه ای موسوم است . محیط کوچک عنبیه سوراخی را محدود می سازد به نام مردمک که در مرکز عنبیه قرار دارد و معمولاً مدورو گاهی نیز بیضی شکل است و قطر آن تقریباً 3 تا 4 میلیمتر است ؛ ولی در نتیجه ٔ عمل عضلات گشادکننده و تنگ کننده ٔ عنبیه تغییر قطر میدهد. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله