ترجمه مقاله

عنتری

لغت‌نامه دهخدا

عنتری . [ ع َ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به عنتر. کسی که عنتر را به بازی وادارد و از این راه روزی خورد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عنتر شود. || منسوب به عنترة است . و آنان جماعتی هستند از فرزندان عبدالملک بن هارون بن عنترة از اهالی کوفه که مشهورترین آنان ابوالحسن علی عنتری فقیه است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
ترجمه مقاله