ترجمه مقاله

عنجرة

لغت‌نامه دهخدا

عنجرة.[ ع َ ج َ رَ ] (ع مص ) دراز کردن هر دو لب و درپیچیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دراز کردن هر دو لب و برگرداندن آنها و صدا برآوردن . (از اقرب الموارد). و این مخصوص لب است کما اینکه زنجرة اختصاص به زدن انگشت دارد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله