ترجمه مقاله

عنج

لغت‌نامه دهخدا

عنج . [ ع َ ن َ ] (ع اِمص ) اسم است عَنْج را. (از منتهی الارب ). اسم است از مصدر عَنْج . (از اقرب الموارد). رجوع به عَنْج شود. || (ص ، اِ) پیر کلانسال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شتر سنگین و ثقیل . (از اقرب الموارد). گویند: شیخ علی عنج ؛ یعنی پیری سالخورده بر شتری سنگین . || گروه مردم . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله