ترجمه مقاله

عنج

لغت‌نامه دهخدا

عنج .[ ع َ ] (ع مص ) کشیدن سوار، مهار شتر را تا سپسایگی بازگرداند، و آن نوعی از ریاضت شتران است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مهار شتر را کشیدن و او را بر دو پایش بازگردانیدن ، و آن از اعمالی است که هنگام ورزش و تعلیم دادن شتر به کار می رود. (از اقرب الموارد). || عناج بستن دلو را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بستن دلو بوسیله ٔ عناج . (از اقرب الموارد). رجوع به عناج شود. || بستن مهار شتربچه به ساعد وی ، و کوتاه کردن آن . و آن برای رام کردن بچه شتر خردسال به کار می رود. || جذب کردن و کشیدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله