ترجمه مقاله

عنیزة

لغت‌نامه دهخدا

عنیزة. [ ع ُ ن َ زَ ] (اِخ ) لقب فاطمه دخترعم امروءالقیس و معشوق وی بود. (از اقرب الموارد). و رجوع به العقد الفرید ج 8 ص 108 و 109 و الاغانی و اعلام النساء ج 3 ص 373 شود :
عنیزه برفت ازتو و کرد منزل
به مقراط و سقطاللوی و عقیقا.

منوچهری .


ترجمه مقاله