ترجمه مقاله

عنیق

لغت‌نامه دهخدا

عنیق . [ ع َ ] (ع اِ) گردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عنق . (اقرب الموارد). || (ص ) دست در گردن یکدیگر اندازنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دو نفر که دست در گردن یکدیگر اندازند، هر یک عنیق اند مردیگری را. (ناظم الاطباء). معانق . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله