ترجمه مقاله

عهد نبشتن

لغت‌نامه دهخدا

عهد نبشتن . [ ع َ ن ِ ب ِ ت َ ] (مص مرکب ) عهد نوشتن . پیمان نوشتن :
به مهرش منوچهر عهدی نبشت
سراسر ستایش بسان بهشت .

فردوسی .


نبشتند عهدی ز شاپور شاه
کز آن پس نراند ز ایران سپاه .

فردوسی .


نبشتند عهدی به فرمان شاه
که هرمزد را داد تخت و کلاه .

فردوسی .


آن روز که امیر فارس فرمان یافت ، گفت [ یعقوب لیث ] که شاید آن شغل را؟ گفتند سبکری که مرد باخردی است . عهد نبشتند و خلعت دادند. (تاریخ سیستان ).
ترجمه مقاله