ترجمه مقاله

عوارق

لغت‌نامه دهخدا

عوارق . [ ع َ رِ ] (ع اِ) ج ِ عارِقة. (اقرب الموارد). رجوع به عارقة شود. || دندانها و اضراس .(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || طواحن . (ناظم الاطباء). || سنون و سالها، زیرا انسان را فنا میسازد (از ماده ٔ عرق ، یعنی گوشت روی استخوان را خوردن ). (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله