ترجمه مقاله

عوج

لغت‌نامه دهخدا

عوج . (اِخ ) ابن عوق . نام مردی است که در منزل آدم (ع ) متولد شد و تا زمان موسی (ع ) زیست . (ازمنتهی الارب ). نام مردی طویل القامت که در زمان آدم علیه السلام به وجود آمد و تا زمان موسی علیه السلام بزیست و عمرش سه هزاروپانصد سال شد. طوفان نوح علیه السلام تا کمر او بود. موسی عصای خود بر کعب او زد، بیفتاد و بمرد. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) :
چو بشنید شه حکم یأجوج را
که پیل افکند هر یکی عوج را.

نظامی .


نان و آش و شیر آن هر هفت بز
خورد آن بوقحط عوج ابن غز.

مولوی .


جوی بازدارد بلای درشت
عصایی شنیدی که عوجی بکشت ؟

سعدی .


- مثل عوج بن عنق ؛ با قامتی نهایت بلند. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله