ترجمه مقاله

عوذ

لغت‌نامه دهخدا

عوذ. [ ع َ ] (ع مص ) اندخسیدن و پناه بردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملتجی گشتن و پناه جستن . (از اقرب الموارد). عیاذ. معاذ. معاذة. رجوع به عیاذ و معاذ و معاذة شود.
- عوذاً باﷲ منک ؛ پناه میبرم بخدااز تو. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
|| لازم داشتن و ملازم چیزی بودن . || اقامت کردن با کسی ، گویند: عاذت بولدها؛ یعنی با فرزندخود اقامت کرد. || نوزاییده و عائذ بودن آهو و غیر آن . (از اقرب الموارد). عیاذ. رجوع به عیاذ شود.
ترجمه مقاله