ترجمه مقاله

عورة

لغت‌نامه دهخدا

عورة. [ ع َ رَ] (ع اِ) اندام شرم مردم ، و آن بین ناف تا زانو باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). شرم جای مردم . (دهار). اندام شرمگاه مردم ، یعنی از ناف تا زانو. (ناظم الاطباء). سواءة، بجهت زشت بودن ِ نگریستن به آن . (از اقرب الموارد). || هرچه از نمودن و دیدن آن شرم آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هر امری که از آن شرم شود. || هر محل و موضع ستر. || هر قسمت از اعضای بدن انسان که بجهت شرم و یا ننگ آن را بپوشاند. (از اقرب الموارد). || رخنه در سرحد ملک و در صف لشکر و در حصار که از آن بیم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خلل در ثغر و سرحد که از آن بیم باشد. (از اقرب الموارد) : حالی مصلحت در آن است که دیدبانان نشانیم و از هر جانب که عورتی است خویشتن نگاه داریم . (کلیله و دمنه ). || ساعتی که در آن کشف عورات سزاوار است ، و آن سه وقت است ، قبل از نماز فجر و هنگام نصف النهار (نیمروز) و پس از عشاء آخر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، عَورات ، و در هر اسمی که بر وزن فعلة باشد در صورتی که واو و یاء نداشته باشد، حرف دوم متحرک میگردد، عورات را بفتح ثانی «عورات النساء» نیز خوانده اند، و آن لغت قیس باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || شکاف کوه و شعبه ٔ آن . (منتهی الارب ). کفتگی کوهها. (ناظم الاطباء). شکاف کوه . (از اقرب الموارد). || عورةالشمس ؛ جای برآمدن و فروشدن آفتاب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مشرق و مغرب آفتاب . (از اقرب الموارد). || مکانی و محلی که بیم فرومانده شدن در راه ، در آن باشد. (از اقرب الموارد از تاج ). || اًن بیوتنا عورة ؛ یعنی همانا خانه های ما بجهت خالی بودن از مردان ، در دسترس دزدان باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به عَوِرة و عورت شود. || (اِ مص ) یک چشمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله