ترجمه مقاله

عور

لغت‌نامه دهخدا

عور. [ ع َ ] (ع مص ) گرفتن و بردن تا هلاک کردن . (از منتهی الارب ). گرفتن و بردن چیزی و یا تلف کردن و هلاک کردن آن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || یک چشم گردانیدن کسی را. (از ناظم الاطباء). اعور گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد). || از بین بردن بینایی چشم . || پر کردن و بستن چشمه ٔ آب . || بخاک انباشتن چاه تا چشمه های آن بسته شود. || انباشته شدن و بسته شدن چشمه های چاه و چشمه ٔ آب . (ازاقرب الموارد از لسان ). || (اِ) گویند مرضی باشد که در بن ناخن پیدا شود. (از غیاث اللغات ).
ترجمه مقاله