ترجمه مقاله

عول

لغت‌نامه دهخدا

عول . [ ع َ ] (ع اِ) بلندآوازی در گریه و فریاد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عولة. عویل . رجوع به عولة و عویل شود. || آنچه بر تو چیره باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنچه بر شخص چیره باشد. (ناظم الاطباء). || هرچه بدان مدد خواسته شود. || قوت و خورش عیال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || وای ، کلمه ای است مانند ویب و ویل . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هم مرفوع و هم منصوب خوانده شود، و نصب آن بعنوان نفرین و مذمت است و سیبویه گوید آن جز همراه کلمه ٔ «ویل » به کار نرود، مانند:ویله و عوله ؛ یعنی وای بر او. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله