عویملغتنامه دهخداعویم . [ ع ُ وَ ] (ع اِ) لقیته ذات العویم ؛ میان اعوام و چند سال با او برخورد کردم . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).