ترجمه مقاله

عکاس

لغت‌نامه دهخدا

عکاس . [ ع ِ ] (ع مص ) ناصیه ٔ یکدیگر را گرفتن . || قلب کردن و معکوس کردن سخن . (از اقرب الموارد). معاکسة. و رجوع به معاکسة شود.
ترجمه مقاله