ترجمه مقاله

عکب

لغت‌نامه دهخدا

عکب . [ ع َ ] (ع اِ) گرد. (منتهی الارب ). غبار. (اقرب الموارد). || سخت رفتن . (منتهی الارب ). شدت و سختی در شر و بدی . (از اقرب الموارد). شدت و سختی در شر و بدی ، و در برخی نسخ به جای شر «سیر» ضبط شده است که غلط می نماید. (از تاج العروس ). || (ص ) چست و سبک روح شادمان . (منتهی الارب ). خفیف و سبک و فعال در کار. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله