عکد
لغتنامه دهخدا
عکد. [ ع َ ] (ع مص ) قادر گردانیدن . (از منتهی الارب ). ممکن گردانیدن . (از اقرب الموارد). || پناه گرفتن به کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) عکد الشی ٔ؛ میانه ٔ چیزی . (از اقرب الموارد). عُکد. (منتهی الارب ). و رجوع به عُکد شود.