عکشلغتنامه دهخداعکش . [ ع َ ک َ ] (ع مص ) پیچیده شدن موی و بر هم نشستن آن . || بسیار و انبوه گردیدن گیاه و در خود پیچیدن آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).