ترجمه مقاله

عکمز

لغت‌نامه دهخدا

عکمز. [ ع ُ م ُ ] (ع ص ) زن گرداندام پرگوشت نازک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شرم مرد پرگوشت . (منتهی الارب ). || (اِ) مهره ٔ نره . (ناظم الاطباء). || حشفه ٔ انسان . (ناظم الاطباء). عکمزة. عکموز. عکموزة.
ترجمه مقاله