ترجمه مقاله

عکم

لغت‌نامه دهخدا

عکم . [ ع َ] (ع مص ) به جامه بستن رخت را و بار کردن . (از منتهی الارب ). کالا را بوسیله ٔ جامه بستن . (از اقرب الموارد). || تنگ بار بر ستور بستن . (از منتهی الارب ). بستن بار بر شتر. (از اقرب الموارد). || برای کسی تنگ بار بستن . (از منتهی الارب ). بار را برای کسی بستن . (از اقرب الموارد). || دهن بند بربستن شتر. (تاج المصادر بیهقی ). || بر گردانیده شدن از زیارت کسی . || انتظار کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چشم داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) || بازگردیدن بر کسی . || قصد کردن زمینی را. || باز ماندن از دشنام . || فربه شدن شتر و توبرتونشستن پیه آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله