عیارپیشه
لغتنامه دهخدا
عیارپیشه . [ ع َی ْ یا ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) کسی که عمل او حیله بازی و مکاری بود. (ناظم الاطباء) :
عیارپیشه جوانی زناگری دزدی
همی کشیدش هر روز رشته در سوفار.
مستقبل را از همه یعقوب بن اللیث الصفار بود در اصل فرومایه ٔ عیارپیشه بود. (تاریخ طبرستان ). || جوانمرد و فتی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عیار و عیاری شود.
عیارپیشه جوانی زناگری دزدی
همی کشیدش هر روز رشته در سوفار.
سوزنی .
مستقبل را از همه یعقوب بن اللیث الصفار بود در اصل فرومایه ٔ عیارپیشه بود. (تاریخ طبرستان ). || جوانمرد و فتی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عیار و عیاری شود.