ترجمه مقاله

عیدوار

لغت‌نامه دهخدا

عیدوار. [ عیدْ ] (ص مرکب ) چون عید. بسان عید :
درروزه بودم از سخن ، او جامه ٔ دو عید
بر من فکند و عهد مرا عیدوار کرد.

خاقانی .


ترجمه مقاله