عینین
لغتنامه دهخدا
عینین . [ ع َ ن َ ن ِ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عین در حال نصب و جر. عینان . دو چشم . رجوع به عین شود :
دو مارافسای عینینش دو مارستند زلفینش
که هم مار است مارافسای و هم زهر است تریاقش .
دو مارافسای عینینش دو مارستند زلفینش
که هم مار است مارافسای و هم زهر است تریاقش .
منوچهری .