ترجمه مقاله

عیهل

لغت‌نامه دهخدا

عیهل . [ ع َ هََ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ تیزرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || یا ناقه ٔ برگزیده ٔ استواراندام توانا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناقه ٔ نجیب و شدید. (از اقرب الموارد). و گاهی بضرورت شعر آن را به تشدید لام میخوانند. (از منتهی الارب ). عَیهَلة. عَیهول . عَیهال . رجوع به عیهلة و عیهول و عیهال شود. || مرد سبک و چست که یک جا قرار نگیرد، امراءة عیهل نیز چنین است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || باد تند. || زن بلندبالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله