ترجمه مقاله

غاض

لغت‌نامه دهخدا

غاض . [ ضِن ] (ع ص ) نعت فاعلی از غضو. شی ٌٔ غاض ؛ چیز نیکو فراهم آمده و انبوه . (منتهی الارب ). || رجل ٌ غاض ؛ مرد نیکوحال و بسنده عیال خویش را. (منتهی الارب ). || بعیرٌ غاض ؛ شتر غضاخوار. (آنندراج ). رجوع به غاضی شود. || لیل ٌ غاض ؛ شب تاریک و شب روشن . از اضداد است . (منتهی الارب ). ج ، غواض [ ضِن ] .
ترجمه مقاله