ترجمه مقاله

غاوشو

لغت‌نامه دهخدا

غاوشو. (اِ) آن خیار که برای تخم نگاهدارند. (فرهنگ اسدی ). رجوع به غاوش شود :
زرد و درازتر شده از غاوشوی خام [ کذا ]
نه سبز چون خیار و نه شیرین چو خربزه .

لبیبی .



شنگ . پاشنگ . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). || عاشقی که عشق او به درجه ٔ اعلی رسیده باشد. (برهان ). ظاهراً مصحف غاش باشد. || خوشه ٔ انگور نارسیده . (برهان ).
ترجمه مقاله