ترجمه مقاله

غبارناک

لغت‌نامه دهخدا

غبارناک .[ غ ُ ] (ص مرکب ) دارای غبار. غبارآلوده : افق غاصب ؛ افق غبارناک . (منتهی الارب ). کمه َالنهار؛ غبارناک گردید روز و فروپوشید گرد آفتاب آن را. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله