ترجمه مقاله

غبیة

لغت‌نامه دهخدا

غبیة. [ غ َب ْ ی َ ] (ع اِ) باران اندک یا دفعه ای از باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). باران غیر کثیر یا دفعه ای شدید از باران . (اقرب الموارد). || ریزش بسیار از آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || پی در پی کوفتن تازیانه ها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الصب الکثیر من الماء و ایضاً من السّیاط... علی التشبیه بغبیات المطر. (تاج العروس ). الصب الکثیر من الماء و السیاط. (اقرب الموارد). در شرح قاموس فارسی غبیه را به معنی تازیانه آورده و ظاهراً این اشتباه از ترجمه ٔ عبارت «الصب الکثیرمن الماء و السیاط» ناشی شده است که شارح «السیاط» را بر «الصب » معطوف دانسته و آن را معنی مستقلی پنداشته است و حال آنکه معطوف بر الماء است ؛ یعنی والصب الکثیر من السیاط، و صاحب تاج العروس «ایضاً من » را برای رساندن همین معنی و برای رفع اشتباه افزوده است . و این اشتباه در فرهنگهای دیگری از قبیل ناظم الاطباء نیز وارد شده . || گرد بلندرفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، غبیات . قال الرّاجز: و غبیات بینهن ّ وبل . و ربّما شبه بها الجری الذی یجی ٔ بعد الجری الاول . (اقرب الموارد). || غایب شدن آفتاب : جأه علی غبیة الشمس ؛ ای غیبتها.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || جستن در هنگام راه رفتن . قال ابوعبیدة: الغبیة، الوثبة فی السّیر. (منتهی الارب ). و قال ابوزید: الغبیة کالزِّبیة (کالزﱡبیَة) فی السیر. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله