ترجمه مقاله

غد

لغت‌نامه دهخدا

غد. [ غ َ ] (ع اِ، ق ) فردا، اصله غدو، حذفت الواو بلاعوض ، و قد جاء علی الاصل ، نسبت بدان ، غدی و غَدَوی . (منتهی الارب ). و النسبة الیه غدی و ان شئت قلت غدوی . (اقرب الموارد). منسوب آن غدی به حذف آخر، و غدوی بر اصل می آید. (از شرح قاموس ). || از نظر توسع به زمان بعید مترقب نیز اطلاق می کنند. (اقرب الموارد) : و لتنظر نفس ما قدمت لغد. (قرآن 18/59). || کنایه از روز قیامت است : ان النبی (ص ) ابصر ناقة معقولة و علیها جهازها فقال : این صاحبها لامروة له ، فلیستعد غداً للخصومة. (مکارم الاخلاق طبرسی ).
- بعد غد ؛ پس فردا. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله