ترجمه مقاله

غدور

لغت‌نامه دهخدا

غدور. [ غ َ ] (ع ص ) بی وفا، مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غادر. غادرة. ج ، غُدُر. (اقرب الموارد). || شتر ماده که از گله پس ماند، و اگر چوپان خود شتر را ترک کند آن را غدیرة گویند. (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله