ترجمه مقاله

غدوی

لغت‌نامه دهخدا

غدوی . [ غ َ دَ وی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت به غد. غدی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). منسوب به غد؛ یعنی فردائی . (ناظم الاطباء). || (اِ) بار شکم . جنین . بار شکم گوسپند خاصة. (منتهی الارب )(آنندراج ). || قیل هو ان یباع البعیر او غیره بما یضرب الفحل ، او ان تباع الشاة نبتاج مانزا به الکبش . (منتهی الارب ). خریده شدن شتر و جز آن است به آنچه نرش به او میجهد یا خریده شدن گوسفند است به آبستنی آنچه قوچ به او جسته است . (از شرح قاموس ).
ترجمه مقاله