ترجمه مقاله

غدو

لغت‌نامه دهخدا

غدو. [ غ َدْوْ ] (ع مص ) آمدن کسی را بامداد:غدا علیه غَدواً و غُدُوَّاً و غُدوةً. (منتهی الارب ). غدا علیه غَدواً، کما فی المحکم ... بکر. (تاج العروس ). || (اِ) بامداد. غُدُوّ :
نیم لحظه مدرکاتم شام و غدو
هیچ خالی نیست زاین اثبات و محو.

مولوی (مثنوی ).


ترجمه مقاله