ترجمه مقاله

غدیر خم

لغت‌نامه دهخدا

غدیر خم . [ غ َ رُ / رِ خ ُم م ] (اِخ )غدیری است بین مکه و مدینه ، و فاصله ٔ آن تا جحفه دومیل است . (معجم البلدان ). موضعی است میان حرمین در ناحیه ٔ جحفه ، بر سه میلی آن و گفته اند نزدیک جحفه بر یک میلی آن است و ذکر آن در حدیث آمده است . ابن اثیر گوید: غدیر خم موضعی میان مکه و مدینه است که چشمه ای در آن میریزد و میان آن دو مسجد رسول اﷲ (ص ) قرار دارد. یا اینکه خم ، نام بیشه ای در آنجا است ، غدیر آب مسمومی دارد و مولودی در آنجا تولد نمی یابد مگر اینکه وقتی به حد احتلام رسید آنجا را ترک می گوید و شاید آن به جهت بدی آب و هوا باشد. (تاج العروس ذیل خم ). ابن قتیبة نیز در عیون الاخبار (ج 1 ص 219) به نقل از اصمعی داستان ترک گفتن مردم غدیر خم را ذکر کرده است .
روز یا واقعه ٔ غدیر خم : غدیر خم در نزد مسلمین حائز اهمیت بسیاری است ، زیرا پیغامبر (ص ) در موقع برگشتن از حجةالوداع در این ناحیه خطبه ٔ غرائی ایراد کرد و مخصوصاًشیعیان برای این روز اهمیت بیشتری قائلند زیرا در این روز پیغامبر (ص ) علی (ع ) را به امامت منصوب کرد. در تاریخ حبیب السیر درباره ٔ این واقعه چنین آمده : حضرت رسول پیش از طلوع صبح طواف وداع نمود و از طرف اسفل مکه بیرون خرامید و متوجه مدینه گشت . طی مسافت ، میفرمود تا به منزل غدیر خم که از نواحی جحفه است رسید. و در کشف الغمة مسطور است که حضرت شفیعالامة (ص ) بعد از وصول به غدیر خم در آن موضع که به سبب فقدان آب و علف قابلیت نزول نداشت فرودآمد و اهل اسلام لوازم متابعت به تقدیم رسانیدند، و سبب نزول در آن منزل این بود که قبل از آن حضرت مقدس نبوی که به موجب وحی سماوی مأمور شده بود که جناب ولایت مآب مرتضوی را به خلافت خویش نصب فرماید و آن حضرت اظهار این صورت به جهت دریافت بعض مهام در تأخیر انداخته بود و چون به منزل غدیر خم رسید و معلوم نمود که پس از تجاوز از آن مکان طوایف انسان از موکب همایون جدا شده به طرف منازل خود خواهند رفت و اراده ٔ ازلی مقتضی آن بود که تمامی آن مردم از امامت شاه ولایت وقوف یابند این آیت نازل شد که «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (قرآن 67/5)؛ یعنی فی استخلاف علی و النصب علیه بالامامة «و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک واﷲ یعصمک من الناس » و چون بنابر مدلول کریمه ٔ مذکوره وجوب نصب امیرالمؤمنین علی به خلافت بتحقیق انجامید حضرت رسالت (ع ) در آن موضع منزل گزید و فرمود که در سایه ٔ اشجار بعض آن حوالی را صفائی دادند و پالانهای شتران را جمع ساخته بر زبر یکدیگر نهادند و بلال به اشارت آن حضرت ندا کرد که الصلوة جامعة و به روایتی آواز برآورد که : حی علی خیر العمل ، خلایق مجتمع گشته رسول (ص ) بر بالای آن پالانها برآمد و علی مرتضی نیز به فرموده ٔ آن حضرت بالا رفته بر یمین سیدالمرسلین بایستاد. آن سرور بعد از ادای حمد و ثنای باری تعالی از انتقال خویش به عالم دیگر مردم را آگاه گردانید و فرمود که میان شما دو امر عظیم می گذارم که اگر دست در آن زنید گمراه نشوید: یکی از آن دو بزرگتر است از دیگری ، و آن دو چیز قرآن و اهل بیت من است و این هر دو از یکدیگر جدانشوند تا لب حوض کوثر به من رسند. پس فرمود که ایهاالناس آیا نیستم من اولی به شما از نفسهای شما؟ از اطراف و جوانب آواز برآمد که : بلی . حضرت فرمود که هرکس من اولی ام به او از نفس او، علی به او اولی است از نفس او. آنگاه دست شاه ولایت پناه را گرفته ، گفت : من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادا الحق معه حیث کان . آنگاه شاه ولایت پناه به موجب فرموده ٔ حضرت رسالت دستگاه بر در خیمه نشست تا طوایف خلایق به ملازمتش رفته لوازم تهنیت به تقدیم رسانیدند، و از جمله ٔ اصحاب عمربن الخطاب جناب ولایت مآب را گفت : بخ بخ یا ابن ابی طالب اصبحت مولائی و مولای کل مؤمن و مؤمنة؛ یعنی خوشا به حال تو ای پسر ابی طالب که بامداد کردی در وقتی که مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنه بودی . بعد از آن امهات مؤمنین برحسب اشارت سیدالمرسلین به خیمه ٔ ام المسلمین رفته شرط تهنیت به جای آوردند و به روایت علماء مذهب ائمه ٔ امامیه آیت کریمه ٔ «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت ُ علیکم نعمتی (قرآن 3/5) در این روز نازل گشت ، و حضرت رسول (ص ) فرمود: اﷲ اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضی الرب برسالاتی والولایة لعلی بن ابی طالب ، و چون حضرت خیرالبریة در غدیر خم از قضیه ٔ مذکوره فراغت یافت کوچ فرموده به مدینه شتافت ، و پس از وصول بدان بلده ٔ طیبه این کلام بر زبان همایونش جاری شد که لااله الااﷲ وحده لاشریک له ، له الملک و له الحمد و هو علی کل شی ٔ قدیر، آئبون تائبون عابدون ساجدون لربنا حامدون صدق اﷲ وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده . (تاریخ حیب السیر چ خیام ج 1 صص 410 - 412). در کتاب تاریخ اسلام چنین آمده : در اخبار شیعه متواتر است که در منزل غدیر خم ، پیغمبر به موجب وحیی که رسیده بود مردم را جمع کرد و بر منبری ازجهاز شتر بالا رفت و علی را با خود به منبر برد و پس از خطبه ای مشتمل بر وعظ و اخبار از نزدیکی وفات خودگفت : انی مخلف فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا من بعدی : کتاب اﷲ و عترتی فی اهل بیتی لن یفترقا حتی یرداعلی الحوض ، پس بازوان علی را گرفته بلند کرد و با صدای رسا گفت : من کنت مولاه ... الحدیث ، و از منبر فرودآمده مردم را فرمود دسته دسته بروند و بر علی به امارت مؤمنین سلام کنند و چنین کردند مخصوصاً عمر که در تهنیت اطناب کرد و گفت بخ بخ لک ...: پس در همان منزل آیه نازل شد که : الیوم اکملت لکم ... (قرآن 3/5) الاَّیة. سپس عده ای از صحابه که ناراضی شده بودند در عقبه ٔارس به قصد پیغمبر کمین کردند ولی جبرئیل پیغمبر رابر مکر آنان آگاه کرد و نتیجه نگرفتند. باید دانست که حدیث من کنت مولاه ... را اهل سنت نیز روایت کرده اند. (تاریخ اسلام تألیف علی اکبر فیاض چ دانشگاه صص 106- 107). ابن خلکان گوید: لیله ٔ عید غدیر شب 18 ذی الحجه است و غدیر خم میان مکه و مدینه قرار دارد و در آن غدیر آبی است و گفته اند که آنجا غیضه ای است . هنگامی که پیغمبر (ص ) از مکه شرفها اﷲ تعالی در سال حجةالوداع برمی گشت بدینجا رسید با علی بن ابی طالب (رض ) مؤاخات کرد و گفت : علی منی کهارون من موسی ، اللهم وال من والاه ... الحدیث ، و شیعه را موضوع علاقه ٔ زیادی است . حازمی گوید: غدیر خم وادیی بین مکه و مدینه در نزدیکی جحفه است که پیغمبر (ص ) در نزدیکی آن خطبه کرد واین وادی به کثرت وخامت و گرمای سخت موصوف است . (ازوفیات الاعیان چ تهران ج 2 ص 223). صاحب النقض در این باره چنین آرد: چون مصنف نامنصف دعوی علم به اخبار و آثار می کند بایستی که انکار نکردی که روز سقیفه که مهاجر و انصار تقریر امامت می کردند ابوبکر و عمر در مسجد رسول (ص ) باهم بودند مغیره درآمد و گفت : چه خواهید کردن ؟ عمر گفت : «ننتظر هذا الشاب حتی نبایعه » (گوش به علی می داریم تا بر وی بیعت کنیم ). مغیره که او را «ادهی العرب » گفتندی ، گفت : زنهار که با علی (ع ) بیعت مکنید و دیگری را اختیار کنید که کفایت است رسالت در بنی هاشم . تا ایشان به سقیفه رفتند و بر ابوبکر ابوقحافه بیعت کردند و فاطمه ٔ زهرا روز بیعت به باب النجد (ظاهراً به باب المسجد) آمد و گفت : «لاعهد لی بقوم اسواء محضراً منکم ، ترکتم رسول اﷲ (ص ) جنازة بین ایدینا و قطعتم امرکم فیما بینکم ، لم تؤامرونا و لم تروا لنا حقنا (حقاً) کأنکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم : واﷲ لقد عقد له یؤمئذ الولاء، لیقطع منکم بذلک منها الرجاء، و لکنکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیکم ، واﷲ حسیب بیننا و بینکم فی الدنیا و الاَّخرة؛ یعنی ای مردم من قومی نکوهیده تر از شما ندیده ام . جنازه ٔ پیغمبر را در میان ما بازگذاشتید در طلب دنیا شتافتید و از فرمان رسول خدای روی برتافتید و حق ما را ندیده انگاشتید چنانکه گویا نشنیدید و ندانستید آنچه در غدیر خم بفرمود: سوگند با خدای که پیغمبر خلیفتی خویش در حق علی منصوص داشت تا شما آرزوی آن نکنید و شما رشته ٔ انتساب و انتماء را در میان خود و پیغمبر خود قطع کردید و خداوند در دو جهان میان ما و شما حاکم باشد.» (کتاب النقض ص 28 و ناسخ التواریخ ج خلفا ص 40). رجوع به احتجاج طبرسی و بحارالانوار ج 8 ص 40 شود.سیدحمیری (105 - 173 هَ . ق .) اشهر شعرای شیعه حادثه ٔ غدیر خم را به نظم آورده و آن حادثه به عقیده ٔ شیعیان این است که پیغمبر (ص ) روز غدیر خم دست علی (ع )را گرفت و گفت : من کنت مولاه فعلی مولاه ، اینک ابیات مزبور:
عجبت من قوم اتوا احمدا
بخطة لیس لها موضع.
قالوا له لو شئت اعلمتنا
الی من الغایة و المصرع
اذا توفیت و فارقتنا
و فیهم فی الملک من یطمع
فقال لو اعلمتکم مفزعاً
کنتم عسیتم فیه ان تصنعوا
کصنع اهل العجل اذ فارقوا
هرون فالترک له اروع
ثم اتته بعده عزمة
من ربه لیس له مدفع
ابلغ والا لم تکن مبلغاً
واﷲ منهم عاصم یمنع
فعندها قام النبی الذی
کان بما یأمره یصدع
یخطب مأموراً، و فی کفّه
کف علی نورها یلمع
رافعها اکرم بکف الذی
یرفع و الکف التی ترفع
من کنت مولاه فهذا له
مولی فلم یرضوا و لم یقنعوا
و ظل قوم غاظهم قوله
کأنما آنافهم تُجدع
حتی اذا واروه فی لحده
و انصرفوا عن دفنه صیعوا
ما قال بالامس و اوصی به
و اشتروا الضر بما ینفع
و قطعوا ارحامهم بعده
فسوف یجزون بما قطعوا
و ازمعوا مکراً بمولاهم
تبا لما کانوا به ازمعوا
لاهم علیه یردوا حوضه
غداً ولا هو لهم یشفع.

(ضحی الاسلام چ 3 ج 3 ص 309).


از لحاظ اهمیتی که این واقعه ٔ تاریخی از نظر شیعیان دارد در آثار شعرا و نویسندگان فارسی زبان از روز و واقعه ٔ غدیر خم بسیار یاد شده است :
آهنی در کف ، چون مرد غدیر خم
به کتف باز فکنده سر هر دو کُم .

منوچهری .


آگاه تو نئی که پیمبرکرا سپرد
روز غدیر خم به منبر ولایتش .

ناصرخسرو.


بیاویزد آن کس به غدر خدای
که بگریزد از عهد روز غدیر.

ناصرخسرو.


شرف چیز بهنگام پدید آید ازو
چون پدید آمد تشریف علی روز غدیر.

ناصرخسرو.


بنگر که خلق رابه که داد و چگونه گفت
روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر.

ناصرخسرو.


با خرد باش یکدل و همبر
چون نبی با علی به روزغدیر.

ناصرخسرو.


در قوی عهدی که کردی بر همه روز غدیر
چون خر از شیری جهانند و رمانند ای رسول .

ناصرخسرو.


وآنکه معروف بدو شد به جهان روز غدیر
وز خداوند ظفر خواست پیمبر به دعاش .

ناصرخسرو.


- حدیث غدیر ؛ حدیث من کنت مولاه فهذا علی مولاه ... است که در شرح واقعه ٔ غدیر خم ذکر شد.
- عید غدیر ؛ عید شیعیان که در آن روز علی بن ابی طالب (ع ) از جانب پیغمبر (ص ) به امامت تعیین شده و آن روز هیجدهم ذی الحجه است . رجوع به عید غدیر شود. رجوع به دوره ٔ کتاب الغدیر تألیف عبدالحسین امینی شود.
ترجمه مقاله