غرامت کردن
لغتنامه دهخدا
غرامت کردن . [ غ َ م َ ک َ دَ] (مص مرکب ) تاوان گرفتن . غرامت گرفتن :
خون ما ریزد و بیرون برد از خنده لبت
کس به تنگ شکرش نیز غرامت نکند.
خون ما ریزد و بیرون برد از خنده لبت
کس به تنگ شکرش نیز غرامت نکند.
میرخسرو (از آنندراج ).