ترجمه مقاله

غراچه

لغت‌نامه دهخدا

غراچه . [ غ َ چ َ / چ ِ ] (ص ) حیز و مخنث و نامرد. (برهان قاطع) (آنندراج ). غر. غرچه . (برهان قاطع). در ترکی آذری قره چی گویند. || مردم دیوث و زن بحریف بر. (برهان قاطع) (آنندراج ). غلتبان . غر. غرچه . (برهان قاطع). قره چی در ترکی آذری . || مردم به چشم خودبین . || احمق و ابله و نادان . (برهان قاطع) (آنندراج ). غرچه . (برهان قاطع). رجوع به غر و غرچه شود.
ترجمه مقاله