ترجمه مقاله

غربالی

لغت‌نامه دهخدا

غربالی . [ غ ِ / غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به غربال :
درین طشت غربالی آبگون
تو غربال خاکی فلک طشت خون .

نظامی .


- طشت غربالی ؛ کنایه از آسمان است .
- عظم غربالی ؛ استخوان جمجمه . (دزی ). مِصفات . رجوع به مصفات شود.
|| غربال فروش .
ترجمه مقاله