ترجمه مقاله

غرب

لغت‌نامه دهخدا

غرب . [ غ َ ] (اِخ ) (بنوالَ ...) امرائی از عرب تنوخ اند که پس از بازگشت صلیبی ها از بیروت به این شهر استیلا یافتند (1294 م .) 90 تن سوار داشتند در هر شهری سی نفر از ایشان برای حراست سرحد مقیم شده بودند نخستین آن امرا، بُحتُر پس از وی فرزندش کرامة سپس حجی بن کرامة و پس از وی محمدبن حجی بود. (از اعلام المنجد).
ترجمه مقاله