ترجمه مقاله

غرد

لغت‌نامه دهخدا

غرد. [ غ َ رِ ] (ع ص ) مرغ بلند و خوش آواز. (از منتهی الارب ) (المنجد). هر آوازخوان خوش صوت . (از معجم البلدان ). غِرد. غِرّید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غَرد. (اقرب الموارد). مُغَرِّد. (المنجد). || آنکه آواز میخواند (شتربان ). (از دزی ج 2 ص 206). || صوت غرد کذلک . (منتهی الارب ). || (اِ) نوعی از پای افزار و کفش باشد که از گیاه و علف سازند. (برهان قاطع) . در فرهنگهای عربی این معنی دیده نشد.
ترجمه مقاله