ترجمه مقاله

غرزان

لغت‌نامه دهخدا

غرزان . [ ] (اِخ ) بخشی است از حاکم نشین سعرد از ولایت بتلیس ، و در منتهی الیه شمال غربی این ناحیه قرار دارد از مشرق به شروان ، از جنوب شرقی به خودسعرد و از جنوب به بخش رضوان و از مغرب به ولایت دیاربکر و از شمال هم به بخشهای کنج و بتلیس محدود است .سکنه ٔ آن مرکب از کرد و بومی و چادرنشین است . کردهامسلمانند و گروهی ارمنی . سریانی و یزیدی نیز در آنجا ساکن اند. عشایر مهم کرد عبارتند از: پیختار، علیکان ، رشکونان ، یوران و ملکشیان . مرکز بخش قریه ٔ یدو است . محصولات آن حبوبات و ذخایر متنوع ، انگور و انواع میوه و سبزیجات و توتون و غیر آنهاست . دارای 14 جامع و مسجد و قلاع و شهرهای ویران شده ٔ قدیمی است . در قریه ٔ زیارت ، زیارتگاه بزرگ ویس القرانی و نزدیک آن خانقاه آبادی نیز قرار دارد، و خرابه های شهری به نام ارزن در اطراف آن دیده می شود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله