ترجمه مقاله

غرقدة

لغت‌نامه دهخدا

غرقدة. [ غ َ ق َ دَ ] (اِخ ) وی صحبت پیغمبر را دریافته است . طبری در تاریخ خود گوید: هنگامی که مسلمانان همگی از دجله گذشتند مردی از «بارق » به نام غرقده از پشت اسب خود به آب افتاد. قعقاع بن عمرو عنان اسب خود را به سوی او متوجه کرد واز دستش گرفت تا از دجله گذشت . (الاصابة ج 5 ص 197).
ترجمه مقاله