غرقه گه
لغتنامه دهخدا
غرقه گه . [ غ َ ق َ / ق ِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف غرقه گاه . رجوع به غرقه گاه شود :
شنیدن را به جای نقطه درها آرم آویزه
اگر بیرون نهم زین غرقه گه همچون صدف پا را.
شنیدن را به جای نقطه درها آرم آویزه
اگر بیرون نهم زین غرقه گه همچون صدف پا را.
درویش واله (از آنندراج ).