غرند
لغتنامه دهخدا
غرند. [ غ َ رَ ] (ص ) آن زن بود که به دوشیزه دهند، و دوشیزه برنیاید. (فرهنگ اسدی ) :
نرم نرمک چو عروسی که غرند آمده بود
باز آن سوی بریدش که از آن سو بازآ .
زنی که به نام دوشیزه به شوی دهند ودوشیزه نباشد.
نرم نرمک چو عروسی که غرند آمده بود
باز آن سوی بریدش که از آن سو بازآ .
ابوالعباس (از فرهنگ اسدی ).
زنی که به نام دوشیزه به شوی دهند ودوشیزه نباشد.